عشق یعنی زندگی بیمنت...
به نام مقدر کننده سرنوشت
صحنه زندگیاش پر شده بود از شلوغی و خرت و پرتهای اضافی که نمیدانست چطور آنها را از صحنه
خارج کند تا نفس در سینه حبس شدهاش آزاد گردد.از هر سمتی شروع به مرتب کردنشان میکرد با بنبست
مواجه میشد،بنبستی بدون هیچ راه فراری.
و این صحنه شلوغ درست از روزی شروع شده بود که...