نگاه خالیام را مانند هر روز یه محض گیرآوردن وقت خالی از قاب پنجره کوچک
اتاق به باغچهای که با دستان گرمش جان گرفته، دوخته و شناور شدم در یاد
و خاطرههای با هم بودنمان؛ بودنهایی که حال به نبودن مبدل شده و کاری جز
انتظار کشیدن از وجود تشنهام برنمیآمد.
صدای تقه در اتاق به خیالم پایان داد.
- بفرمایید.
صدای جیغمانندش لبخند را میهمان لبم کرد.
- باز که اونجا اطراق کردی دختر خوب.
نگاهم را به سمتش چرخاندم.
- همین یه وجب جا برام یه بهشت بزرگه.
- خودت رو اینقدر آزار نده.
آرامش وجودم را با لبخند به چشمان دودو زنش هدیه داده، روی لبه پنجرهن شستم تا جواب همیشگی را به نگرانیهایش بدهم.
- آزاری در کار نیست، دارم عشق میکنم.
با لحنی عصبی کنارم جا گرفت.
- عشقبازی با خاطره آدمی که دیگه نیست، اسمی جز آزار دادن خودت نداره.
عصبیتر از او ابروهایم درهم گره خورد و با صدایم به سمتش حملهور شدم.
- اون آدم تا دنیا دنیاست،وجود داره.
شرمنده از حرف نسنجیدهاش سری پایین انداخت:
- ببخشید دوباره فکر نکرده حرف زدم. به دل نگیر تو رو خدا.
- اینقدر نگران من نباشید. با چه زبونی باید حالیتون کنم من همین شکلی
خوشبختم و به اون خوشبختی که مد نظر شماست احتیاجی ندارم.
- آخه خواهرمن، با این انتظار و ناباوری و امید نه تنها خودت رو از بین میبری
بلکه اون بنده خداها رو هم پیر کردی، یه خورده به فکر اونا باش.
کلافه از تکرار مکررات انگشتانم را درهم پیچیدم.
- ببین رضوان جانم، من حواسم به خودم هست. این رو هزاران بار به هزاران
زبون مختلف گفتم، اگه مدلی غیر از مدل الانم زندگی کنم، باور کن دووم
نمیارم و یه هفتهای جنازهم رو باید راهی بهشتزهرا کنید.
با ضربهای که به کمرم کوبید به جلو متمایل شدم و اگر دستم بند کاشی
لبه پنجره نبود قطعاً پخش زمین میشدم.
- اون زبون بیچاره رو به هر مزخرفی نچرخون، خدا نکنه.
چشمغرهای نثارش کردم و صاف نشستم.
- جان عزیزتون اینقدر بهم گیر ندید و بزارید اون جوری که آرومم زندگی کنم.
- آخه چرا نمیخوای ب... .
پریدم مابین حرفش و بحثی که میدانستم آخرش به قهر و ناراحتی ختم
میشود را قیچی کردم. به جایش حرف را به جایی کشاندم که عاشقش
بودم و غرق شدم در خاطراتی که هرگز برایم رایحه کهنگی به خود نمیگرفت.
- اولین روزی که دیدمش رو هیچوقت یادم نمیره. انگار همین دیروز بود که
با یه ضربه دستش، سرنوشتم به سرنوشت نگاه سرتقش گره خورد.
با یادآوری آن روز لبخند پهنی، چهرهام را روشن کرد.
***
عزیزم الهی من فداتشم....خیلی احساساتی شدم با متنت😢😢😭😭😭😭😭