به نام خالق شادیها
گلبرگ لبخند سراسر دشت کودکانهها را پر کرده و درختها را به رقص زیبایی
به زلالی باران بهاری، واداشته بود. آواز چکاوکها نوای موسیقی عطرآگینشان
را با نوای نسیم خنک صبحگاهی تقدیم طبیعت جان گرفته از تولدی دوباره کرد
تا آغازگر راهی جدید و نو در نفسهای پیشروی سرسبزیاش باشد.
قدموار از هوای نسیموار و پر لذتش گذر کرد تا راهی سفری از نوع هوایی دیگر
و روزهایی دیگری شود. روزهایی که وام گرفته از هوای گذشته و پیوند خورده
به سلول به سلول آیندهای که نشان از کوی دوستی داشت.
« عیدتون به مبارکی و پاکی رایحه گلهای محمدی
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٌ و عَجِّل فَرَجَهُم »