قاب احساس

می‌گویند احساس یعنی فریب، یعنی بازی با آینده آن هم بدون عقل. اما من باورش ندارم و در جواب می‌گویم احساس یعنی تمام باور یک بنده به خالق بزرگ پر از مهرش. احساس یعنی خود خود زندگی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

انتظار

به نام خالق بی‌همتا

#مجالس+

#دیوارنوشت

خبر آمد خبری در راه است

سرخوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید

پرده از چهره گشاید شاید

دست افشان پای کوبان می‌روم

بر در سلطان خوبان می‌روم

می‌روم بار دگر مستم کند

بی‌سروبی‌پا و بی‌دستم کند

می‌روم کز خویشتن بیرون شوم

در پی لیلا رخی مجنون شوم

هر که نشناسد امام خویش را

برکه بسپارد زمام خویش را

با همه لحن خوش‌آوایی‌ام

در به در کوچه تنهاییم

ای دو سه کوچه ز ما دورتر

نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می‌شدی

مایه‌ی آسایه ما می‌شدی

هر که به دیدار تو نایل شود

یک شبه حلال مسایل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ما را عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان منست

نامه تو خط امان منست

ای نگهت خواستگه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما

کی و کجا وعده دیدار ما

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد

به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم

تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم

کدام گوشه مشعر کدام کنج منا

به شوق وصل تو در انتظار بنشینم

ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش

تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد

ببوسم خاک پاک جمکران را

تجلی خانه پیغمبران را

خبری آمد خبری در راه است

سرخوش آن دل که از آن آگاه است

محمدرضا آغاسی

۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۲۱ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
همراز

یادواره عشق- قسمت 4- ویرایش شده

به نام نوازنده گیتار هستی

الحمد لله رب العالمین

ادامه مطلب...
۲۱ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۰۳ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
همراز

عاشورا

به نام خالق بی‌همتا

االهم عجل لولیک الفرج

ادامه مطلب...
۱۸ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۴۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
همراز

سقای عشق

به نام نامی‌الله

یا ابوالفضل العباس

صدای پرعطش پسرک شش‌ماهه، گوش‌های جانش را به آشوب کشاند،

و با دلی بی‌تاب و بی‌قرار، مشکی آبی را به دوش کشیده و با رخصت

گرفتن از حضرت راهی، راه ناهمواری شد که بوی شهادتش آن‌جا را به

عِطر خود، عطرآگین کرده بود.

هوای آبی روان او را به کنار چشمه، منتظر سیراب کردنش رساند.

لبخند بر لب‌های تشنه‌اش طرحی از رنگین‌کمان را به نمایش درآورده

و دشت تاریک به نور شب را نورافشان ساخت.

دوباره راهی دیار معشوق گشت تا مشک پرعشقش را به عزیزجانش

برساند. ابرها غرش‌کنان و اسب صیحه کشان، درجا نگهش داشتند.

تن بی‌جانش بر خاکی فروافتاد که غمگین از عطش حق‌گرایانه‌اش به

کویری چاک چاک بدل گشته بود.

غرش ابرها متوقف، با ریزش اشک‌هایی از جنس دلتنگی که هیچ

قابل دیدن نبود معاوضه شد.

در آغوشی چشم فرو بست و دستان مولایی نوازشگر چهره شرمنده

از کوتاهی‌اش شد که زیباترین برادرانه‌ها را در کنارش برایش به نقش

درآورده بود.

لبخندش رایحه زیبایی بهشتی با غمی را تصویرگر شد که نظیرش را

تنها در چهره مولایش به نظاره نشسته بود.

دشت خشک و پربرهوت، قاصد رفتنی شد، بی‌بازگشت. رفتنی که

بازگشتی زمینی را میهمان نگشت؛ رفتنی که بی‌بازگشتیاش، دل‌ها

را به مرز جنونی از جنس عشق، مبتلا ساخت.

۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
همراز

عشق علی‌اصغر

به نام آفریننده زیبایی‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

ادامه مطلب...
۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
همراز

سوره فاطر

به نام نامی‌الله

سوره فاطر-آیات 42 و 43

 

مشرکان عرب محکم‌ترین قسم به نام خدا یاد می‌کردند که اگر پیغمری از جانب

خدا برای هدایتشان بیاید از هر یک از امم یهود و نصاری بهتر هدایت می‌یابند و

آنگاه که رسول آمد بر آنها چیزی جز مخالفت و نفرت نیفزود.

بدین جهت که می‌خواستند در زمین تکبر و گردنکشی کنند و مکر اندیشند و

مکر زشت و فکر بدکاری جز صاحبش احدی را هلاک نخواهد کرد و آیا اینان جز

آن که مانند گذشتگان هلاک شوند انتظار دارند و طریقه خدا(در هلاک

بداندیشان) هرگز مبدل نخواهد شد و طریقه حق و سنت الهی هرگز تغییر

نمی‌کند.  

 

۱۲ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۹ ۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
همراز

من و تو در محرم

به نام خالق توانا

تو:

حس می‌کنی؟

من:

- چی رو؟

تو:

هوایی که در حال جریانه.

من:

- نمی‌فهمم!

تو:

رایحه گل‌هایی از جنس شهادت.

من:

- بازم نمی‌فهمم.

تو:

دستت رو بده به من

من:

-...

تو:

اونجا رو می‌بینی، افقی که به رنگ سرخه؟

من:

- آره.

تو:

اون سرخی، شهادت مردیه که مردونگیش بالاترین مردونگی تو دنیاست.

من:

- آهان حالا فهمیدم.

تو:

پس حالا تونستی حس کنی؟

من:

- آره. حس شروع روزهای بی‌نظیری که باید قدر دونست، روزهایی که فرصت

خوبیه برای زیبا و معطر شدن به عِطر وجود برترین مخلوق خدا.

تو:

درسته. روزهایی که ثانیه به ثانیه‌ش، رو می‌شه عاشقی کرد. عاشقی

از جنس سیاه چادر مادر پهلو شکسته و فرق شکافته پدری به گرمی آفتاب.

روزهایی رسیده که وجودها رو به آقایی پیوند می‌ده که دلی به وسعت و

بزرگی جهان بی‌کران داره. آقایی که با نوشیدن و نوشاندن شربت شیرین

شهادت ره‌جوی حقیقت‌هاست.

من:

- اولین روز عاشقی در این راه آغاز شد.

تو:

آماده‌ای برای آغازش؟

من:

- آدم شروعش هستم یا نه؟

تو:

این راه احتیاج به چیزی نداره، جز یه دل عاشق و نترس.

من:

- پس یا علی.

تو:

یا علی.

 

۱۰ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۴ ۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱
همراز

آقا جان

به نام خالق بی‌همتا

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام آقا

دوباره روزی دیگر برای آمدن رسیده و منتظران درگاه حق دست به سوی

آسمان بی‌کران گشوده تا شاید امروز روز، شکوفه‌باران شدن گل‌های روییده

از گام‌های مهربانی شما باشد.

آقای من، نبودنت را به اشتباه به نبودن ابدیتی از جنس بی‌انتهایی تصور کرده

و بی‌هوا راه‌های اشتباه را از پی هم پیموده‌ایم؛ غافل از حضوری که در همه‌ی

عالم هستی، رایحه زیبایی از آن به مشام تشنه‌های حقیقت‌جو می‌رساند و

تنها کافی‌ است که تمام احساسات درونی را گشوده تا با چشمی بی‌حجاب،

هاله نورانی گرداگرد وجودت را در وجودمان به نظاره بنشینیم.

آقای من، گواه وجودت روز به روز بیشتر در قلب پرگناهم رخنه کرده و تمنای

دیدنت شوقی جاودانه را در دلم نقش زده، همچون نقاشی که بر بوم دلش

طرحی از رهایی را با دستان پرهنرش به رنگ درمیاورد.  

۰۷ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۲ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
همراز

یادواره عشق- قسمت3

به نام نامی الله

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ادامه مطلب...
۰۵ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۱۲ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
همراز

یادواره عشق-قسمت 2

به نام تک‌نوازنده گیتار هستی

« الحمد لله رب العالمین»

ادامه مطلب...
۰۲ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۰ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
همراز