بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

تیک،تاک تیک،تاک تی... ثانیه ها به دنبال هم در حال دویدن ان. دویدنی که سرعت نور هم در مقابلشون توان مقاومت نداره، آخه این تیک تاک ها تو سال به کوتاهی سه شب. سه شبی که هر نجوایی تا بالاترین نقطه عرش بالا می ره و دریایی از آرزوها رو به همراه داره و دست گدائی آرزوها و نگاه ها از راه آسمون گرفته نمی شه تا مهر اجابت بخوره و پربارتر برگرده به سمت اهالی زمینی.

امشب شب آخر بال زدن پروانه ست. پروانه ای که تا آسمون هفتم چرخ زنان می ره تا مهر اجابت خدا بخوره پای بال های ظریفش؛ بال های ظریفی که حامل خواسته های اهالی زمینه.

کوتاهی این شب مثل کوتاهی عمر پروانه حامل آرزوهاست. کوتاهی که معلوم نیست باز هم تکرارشدنی باشه یا نه. شاید نگاه خدا نگاه آخری باشه که نصیب عده ای بشه.

آهای آدمک خواب و بیدار، فرشته ها صف کشیدن تا قطره قطره جمع کنن دعاهایی رو که تو این شبا رج به رج قالی تقدیرت رو می بافن؛ صف کشیدن تا جانمونه رجی از قالی سرنوشتت.

آهای آدمک جانمونی از این کاروانی که تو هر ثانیه اش مسافراش بیشتر و بیشتر می شن. جانمونی که امشب جایی برای جامونده ها نیست.

التماس دعا